ازدواج

تنها

برای همیشه

بسمه تعالی مقاله ازدواج نویسنده: سید سجاد مزینانی ازدواج در اسلام یک امر مقدس محسوب می شود و از آن به سنت نیز یاد می شود بطور کلی پدیده ای به نام ازدواج در همه ی جوامع بشری و از آغاز خلقت آدم و حوا بوده و خداوند از همان ابتدای خلقت مردی به نام آدم و زنی به نام حوا را برای یکدیگر خلق کرد تا آفرینش تکمیل شود. -دقت کنید که ما می گوییم زن و مرد برای یکدیگر خلق شده اند و طبق نظر مسیحیت نمی گوییم که زن برای مرد خلق شده خیر , این تفکر اشتباهی است که وجود دارد . به هر حال این امرفطری در نوع خود تغییر کرده چون سنت ها به تبعیت از فرهنگ ها عمل می کنند و هرجامعه ایی, هر خانواده ایی, هر فردی فرهنگ خود و نوع خاص تربیتی خود را دارد که این فرهنگ تربیتی تاثیر گذار در امر ازدواج است. ازدواج یک امر فطری است همانطور که خداوند در قرآن می فرماید :شما را خلق نکردیم مگر اینکه جفت هایی از خودتان برای شما, این خطاب قرآن نه معطوف به زن است نه معطوف به مرداست, بلکه هردو گروه را شامل میشود. تصوّر غلطی که وجود دارد این است که می گویند خداوند در این آیه خطاب به مردان گفته است که زنانی از جنس خودتان برای شما خلق کردم که برتری مرد نسبت به زن را برساند که دیدگاه احمقانه و کاملا غلطی است. همان طور که گفتیم ازدواج در فطرت انسان نهاده شده در جهان خلقت دو موجود به اسم مرد و زن وجود دارند همه از یک عنصر به نام خاک آفریده شده اند همه از یک روح آن هم ذات ازلی نشئت گرفته اند. پس زن ومرد از لحاظ مادی و معنوی در مراحل ابتدایی یکسان هستند جنس و روح آنها و ماده ی اولیه ی آنها یکی است. حال به مراحل جلوتر خلقت زن و مرد می رویم, خداوند به مرد ویژگی هایی داده و به زن نیز همین طور که این ویژگی ها هرکدام در نوع خود کامل و در نوعی ناقص هستند از چه نظر کامل می گوییم: این که خداوند به مرد و زن چشم اعطا کرده است که در این جا چشم نمونه ایی به عنوان یکی از اعضای بدن است, در ادامه ی بحث می گفتیم که خداوند به مرد وزن چشم اعطا کرده است در مرحله خلقت خود خداوند کامل اجرا کرده است یعنی یک عضو خلق کرده که تمام وظایف خود را تمام و کمال و به نوع احسن انجام می دهد. همین طور است در آفرینش فردی هرکدام از زن و مرد به طور فردی و جداگانه به طور کامل خلق شده اند اما در یک سری از وظایف مشترک که هردو در آن حضور دارند این نقش به طور کامل ایفا نشده و ناقص است. و زمانی که مرد وزن به یکدیگر بپیوندند این ویژگی در سایه ی ازدواج کامل می شود و به کمال می رسد. «دلیل اعطای این ویژگی ها چیست؟» خداوند به زن ویژگی هایی از قبیل عاطفه , زیبایی بیشتر نسبت به مرد , لطافت , قدرت مدیریت نرم افزاری , نرمی و عنصر روحانی تر و مرد خشونت, توان جسمانی , قدرت مدیریت سخت افزاری و ... اعطاکرده است , و این باید مورد توجّه باشد اعطای هر ویژگی به زن و مرد دلیل نبود آن ویژگی در آن یکی نیست. به عنوان مثال خشونت به عنوان ویژگی مرد نامبرده شده است اما دلیل نمی شود که زن ها دارای خشونت نباشند و اینکه دلیل نمی شود مرد دارای عاطفه و زیبایی نباشد. اطلاق هرکدام از ویژگی ها یه این دلیل است که ظهور و بروز این ویژگی ها در آن جنس بیشتر است و این دلیل نبود در جنس دیگر نمی شود. گفتیم که خداوند این ویژگی را به زن و مرد اعطاکرده چون هرکدام از این دو موجود وظایف مشخصی در نظام خلقت دارند و زمانی می توانند مکمل یکدیگر باشد که وظایف خود را نیز انجام دهند. در نوع دیگر ازدواج چون یک پایه ی شهوانی و غریزی دارد ولی جنبه اخلاقی دارد که جنبه اخلاقی و معنوی آن بسیار بالاتر از جنبه شهوانی است .البته جنبه معنوی به این معنا نیست که زن ومرد به امور عبادی و دینی بپردازند البته آن هم در یکی از پارامتر های جنبه ی معنوی ازدواج محسوب می شود اما جنبه معنوی ازدواج به معنای تبادل عشق و عاطفه میان زن و مرد , به کمال رساندن اخلاقی همدیگر , احساس آرامش در لحظات کنارهم بودن , که متاسفانه اکثر زوج ها به این مسئله توجه نمی کنند و به مطلق به زیبایی ظاهر و غریزه ی جنسی توجه می کنند که ریشه بیشتر طلاق ها در اثر همین موارد است که بعد از ازدواج ظهور پیدا می کنند. بطور کلی هر غریزه ایی که اشباع شد تاثیری در معنویت انسان ندارد ولی غریزه ی جنسی برعکس این عمل می کند , اصلا از لحاظ جسمی خداوند زن و مرد را طوری آفریده که از لحاظ جنسی هم نیز مکمل یکدیگر باشند و آرامش بخش یکدیگر باشند اگر این نیاز اولیه و غریزی توسط هرکدام از این نیاز اولیه و غریزی توسط هرکدام از این دو طیف تامین نشود و یا کم کاری انجام گیرد این آرامش تبدیل به محیط ناآرام می شود که در ادامه به این مبحث می پردازیم. «اهمیت زن و مرد در نظام آفرینش» در نظام آفرینش زن ومرد هردو از اجزای کامل کننده ی نظام آفرینش هستند و در صورت نبود هریک از این ها نظام آفرینش دچار نقص خواهد شد اگر جوامع جایگاه این دوجنس زن و مرد را درست بشناسد و درست هم بکارببرد نظام کامل تحقق پیدا خواهد کرد و هیچ استعدادی بیهوده و معطل نخواهد ماند و همچنین به هیچ یک از دوطرف ظلم نخواهد شد. در معادلات شیمیایی ,دو ماده از نظر جنس و محتوایی و کاربرد شیمیایی شاید مخالف یکدیگر باشند ولی وقتی با یکدیگر ترکیب می شوند یک همگنی بوجود می آورند و این باعث آرامش در نظام طبیعت می شود. هرکدام از زن و مرد در زندگی فردی و اجتماعی خود نقش های متفاوتی , مجزایی دارند و در بعضی مواقع نیز اشتراک هایی با هم دارند که نمی توان گفت کدام نقش از کدام مقوله مهم تر است , که این دیدگاه غلط باعث ضایع ساختن ارزش و نقص وظایف دیگری است . به طور مثال: در اعضای بدن انسان نمی توان گفت کدام یک نقش مهم تری در حیات بدن انسان دارند. همانطور که اگر قلب نباشد یا اگر معده نباشد یا حلق نباشد در صورت عدم وجود هرکدام بدن دچار نقص و دربعضی مواقع این نقص باعث مرگ و عدم حیات بدن انسان می شود. نگاه اسلام به حیثیت انسان در درجه ی اول مورد توجه قرار گرفته و جنسیت انسان ها در درجه ی دوم قرار می گیرد. تفکرات اشتباه حاکی از آن است که نگاه اسلام به جنسیت در درجه ی اول مورد توجه است خیر این تفکر اشتباه است ، که در آیه قرآن خداوند میفرماید: یا ایها الذین آمنوا , صیغه ی آمنوا مربوط به جمع مردان است آیا این حاکی از برتری مرد بر زن است؟ خیر این امر ناشی از یک سری از مسائل دیگر است. چرا مصداق مخاطب قراردادن مومنان در قرآن آمنوا بوده چرا آمنّ نبوده , آیا این حاکی از تبعیض جنسیتی قرآن است؟ چرا در زبان انگلیسی مرد (MAN) و زن (WOMAN) و لغت بشر (HUMAN) است.. آیا در زبان انگلیسی هم این تبعیض وجود دارد؟ خیر, این حاکی از نفوذ بعضی از کلمات در زبان است و هیچ دلیل دیگری ندارد . چون مرد یک نقش و وظیفه در برون ازخانه دارد و حضور اجتماعی مرد خیلی بیشتر از زن بوده و بیشتر وظایف زن معطوف به داخل خانواده است و زبان هم یک مسئله اجتماعی است . پس بنابراین نفوذ در زبان هم بیشتر مربوط به بخشی است که در لایه ی بیرونی خانواده قرار دارد. اگر بخواهیم مثالی عرض کنیم : این است که مرد مانند پوست بادام می ماند و زن مانند مغز آن است. اگر بخواهیم کمی شوخی کنیم این است که می گویند مرد پوست پسته و زن مغز آن است که البته این مثال اشتباهی است. در مثال بادام اول مغز خود را خود را به طور کامل می پوشاند و ازآن حفاظت می کند و تا کسی از لایه ی پوست عبور نکند به مغز آن دست پیدا نخواهد کرد .در خانواده در صوریتکه لایه ی حفاظتی در خانواده برقرار نباشد, خانواده محل امنی برای همگنی بودن و به کمال رسیدن نمی شود , ضعف مرد در حفاظت از خانواده باعث می شود که خانواده به مسائلی که منجر به سست شدن بنیان خانواده می شود دچار شود و امروز نیز مسائلی همچون در آن در اجتماع وجود دارد , و همه هم از این موضوع فریاد می زنند. بنابرین ظهور و بروز و نمود داشتن در مرد بیشتر است , بخاطر این ویژگی نه بخاطر ترجیح. اما در مسائل اصلی همچون تقرب به خدا نیز هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. همچنان که زنانی همچون حضرت صدیقه طاهره و حضرت زینب به مقام تقرب و مردانی همچون امام علی و امام حسین نیز به تقرب خداوند می رسند. اگر با دید وسیع نگاه کنیم خداوند به پیامبر میفرماید: که اگر فاطمه(س) نبود تو و علی را خلق نمی کردم... خب آیا این جا باید بگوییم ترجیح زن بر مرد است , خیر اصلا این دو مقوله با هم نباید آمیخته شود. زن و مرد نیز وظایفی دارند , البته این به معنای این نیست که وظایف مشترک ندارند , اصلا ! چه بسا که وظایف مشترک آن ها نیز از وظایف خصوصی نسبت به خودشان بیشتر است. در بعضی موارد مردان وظایفی دارند که زنان نمی توانند انجام دهند و در برخی موارد زنان وظایفی دارند که دیگری قادر به انجام آن نیست. محور وسطی هم وجود دارد که وظایف مشترک آن دو است که دارای پهنه ی وسیعی از وظایف این دو است چه بسا اکثر فعالیت های هنری , اجتماعی, سیاسی و ... با هم پوشانی این وظایف مشترک انجام می پذیرد. زنان که نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند دارای وظایفی بلکه حساس تر, ظریف تر , عاطفی تر است چه بسا که این وظایف شایسته و درخور احترام تر باشند, در فرایند بنایی , سفت کاری و کارهای برپا کردن بنا خیلی مهم است . ولی آنچه که اهّم است و به چشم می آید ظرافت و کارهای تزئینی داخل بنا است هرچه قدر هم که بنا قدرتمند باشددر صورتیکه ظرافت در آن خرج نشده باشد معنایی ندارد. در خانواده مرد نیز وظیفه سفت کاری , استحکام و قوام خانه را به دوش دارد(مرد ستون این خیمه است) و زن مسئله عاطفه, روح خانواده, عفاف,اخلاق و تربیت فرزندان , نگه داری شوهر یا به عبارت دیگر شوهرداری در دست اوست. مثل این می ماند که مرد جسم است و زن روح است و تا وقتی روح نباشد جسم معنا ندارد. و همانطور که در قرآن وجود دارد آیه صراحتا می فرماید: (الرجال قوامون علی النساء ) یعنی مردان قوام خانه و خانواده هستند این علی به معنای برتری زن بر مرد نیست اصلا وظیفه ی مرد استحکام و قوام خانواده است اگر خانواده خیمه ایی باشد , ستون آن خیمه مرد است . در صورتیکه این ستون نباشد بنا فرومی ریزد , ما مسائل ظرافت بنا را گفتیم اما باید استحکام را هم بگوییم. اما این استحکام به معنای برتری نیست همانطور که در قران آیه ی 32 سوره نساء می فرماید: این به معنای یکی بر دیگری نیست از مسائل گفته شده فهمیدیم که هم زن و هم مرد وظیفه مشخصی در خانواده دارند. در صورتیکه هرکدام از این وظایف به خوبی انجام نشود باعث تزلزل این بنا می شود. خیلی از مردان خیال می کنند که حکمرانی وسلطنت دارند و باید به زن زور بگویند چون خداوند به آنان از نعمت قدرت بهره ایی داده و به زن کمتر... این گاهی مورد سوء استفاده قرار می گرفت همانطور که در فرهنگ عرب حاکم است و این به سایر نقاط جهان سرایت کرده است و حتی در بعضی موارد گریبان گیر مردان ایرانی نیز شده است. اصل ما در نظام خانواده مقوله ایی به عنوان سلطنت نداریم , زن و مرد در کنارهم رشد و تعالی می یابند و باهم زندگی می کنند و باید قبول کنند در صورت نبود هرکدام , این خیمه , این بنا سست می شود و برعکس این مطلب هم وجود دارد و دربعضی ادیان زن را مقدس می شمارند و پرستش می کنند , البته من نمی خواهم بگویم که چه ادیانی هستند ولی این ها هم منفور هستند زن و مرد به عنوان یک انسان که اشرف مخلوقات هستند مقدس به شمار می آیند اما اگر این به عنوان برتری بر دیگری تلقی شود این مشکل دارد . البته در مورد آن مقوله که زن تحت تسلط مرد باشد آن هم موضوع دیگری است که خداوند به زن عقل وتدبیری ماهرانه عنایت کرده که می تواند مرد سرکش را رام کند و به زانو در بیاوردچون روح مرد خشن است و درمقابل لطافت و عواطف سر به زیر می آورد زن اگر مقداری عقل و تدبیر به خرج دهد اداره ی خانه برای او خیلی آسان است. به عنوان مثال)اگر شیری درنده که جسّه ایی بزرگ و دارای نیرویی فوق العاده است , هیچکس با قدرت متقابل نمی تواند حریف او شد.اما با قدرت نامتقارن می تواند.... زن این قدرت نامتقارن را دردست دارد. تمام مشکلات این است که تدبیر در خانواده به خرج نمی رود. «جایگاه ازدواج و زن در غرب» مشکلاتی که ما امروز با آن مواجه هستیم این است که جوانان و مردمان ما فکر می کنند که غرب تجلی گاه ارزش نهادن به زن و خانواده و به قول آنها آزادی است. اگر از این افراد در مورد آزادی مور بحث آنها سوال کنیم یا قادر به پاسخگویی نیستند یا از لا به لای صحبت های آنها فهمیده می شود که معنای مورد تفسیر آنها هرزگی جنسی است. آیا هرزگی جنسی همان آزادی مور بحث در غرب است؟ بله , در قرن نوزدهم در اوایل انقلاب صنعتی و دوره رنسانس چون سرمایه داران به دنبال نیروی کار ارزان می گشتند و نیروی کاری می خواستند که توان اعتراض به آنها را نداشته باشند به این فکر افتادند که از زنان و بچه ها نیز به عنوان نیروی کاری استفاه کنند فکری که به نظر آنها در نهایت رسید این بود که بحث آزادی زن را معرفی کنند که زن از لحاظ پوشش و حجاب آزاد باشد چون همانطور که می دانید تا قبل از این موضوع در غرب هم زنان حجاب را طبق متعارف خودشان رعایت می کردند اما با این آزادی کم کم پوشش ها سست شد و زن عریان شد و در سیستم اجتماع و کار وارد شد چون به قول خودشان راحت تر هستند این باعث شد که در غرب هرروز و هرروز ارزش زن پایین تر بیاید تا اینکه ارزش زن ضایع شد و به عنوان یک جنس و کالایی برای مرد تبدیل شد که هم نیروی کار محسوب می شد و هم وسیله ایی برای تمتعات جنسی مردان تبدیل شد ولی خودشان از این خبردار نبودند تا اینکه کم کم خانواده سست شد و بی عفتی داخل خانواده وارد شد.خودشان از این خبردار نبودند تا اینکه کم کم خانواده سست و بی عفتی داخل خانواده وارد شد , مثل این می ماند که جرقه ایی داخل انبارکاه بیافتد با وجود آزادی وقتی زن دید که می تواند نیاز جنسی خود را خارج از خانواده تامین کند و مرد هم همین را مشاهده کرد کم کم حضور زن و مرد در خانواده کم رنگ گشت. نکته ی قسمت اول این است که وقتی حضور در خانواده کم شد.این کمرنگ شدن حضور باعث شد لطف و مهربانی و عشق و علاقه ی اولیه زن و مرد به یکدیگر کم شود(از بین رفتن بحث معنوی در خانواده) این کمرنگی لطف و علاقه به بچه ها منتقل شد وقتی بچه احساس کرد که مادر و پدر درخارج از خانه مشغول هستند او هم به خارج خانه کشیده شد و در نهایت ﺧانه خالی ماند, خالی شدن کانون گرم خانواده باعث شدکه لطف و محبتی که این افراد را به یکدیگر وابسته می کرد و دور هم جمع می کرد به خارج از خانه منتقل شود . در نهایت می بینید که زن با هر مردی مراوده می کند با همدیگر محبت رد و بدل میکنند. مرد نیز همین طور بچه هم دچار فقدان هویت وسط و تنها باقی می ماند. درنتیجه زن با مرد دیگر و مرد با زن دیگر مجددا ازدواج می کند و در نهایت فرزند اگر بزرگ باشد به محیط ظلمانی جامعه وارد می شود و یا به پرورشگاه منتقل می شود. این فقدان هویت باعث شده که امروزه غرب به فجایع بزرگتری هم رو بیاورد که اصلا مقوله ایی به نام ازدواج حذف شود. که به درصد هایی نزدیک صفر برسد بچه های نامشروع به وجود بیاید که آمار آن در امریکا سرسام آور است.و نتیجه این آزادی این می شود که هر دختر انگلیسی زمان که از مدرسه بیرون می آید به طور میانگین با 4 پسر در ارتباط باشد... این بود آزادی در غرب.... حال خیلی ها با این گفتار که غرب بخاطر ای آزادی پیشرفتهای زیادی در زمینه ی علم داشته است؟ خیر, این دیدگاه احمقانه ایست , پیشرفتهای غربی ها بخاطر مدیریت و برنامه ریزی آنها در زمینه های مختلف بوده و یه هیچ وجه بخاطر آزادی نبوده است, بلکه هرزگی جنسی باعث شده که پیشرفت آنها را کاهش دهد شما نگاه کنید پیشرفت غرب در دوقرن پیش خیلی بیشتر و وسیع تر از حال بوده و حال پیشرفت مارا نگاه کنید... شاید دلیل تحریم ها و وحشی گری های غرب هم همین است تا به حال غرب اینقدر نابودی خودش و قدرت ما را احساس نمی کرد. اگر آزادی شرط بود که اندیشمندان آنها فریاد نمی زدنند از بی بندو باری و ضرر و زیان های اجتماعی... -خطاست که اگر کسی خیال کند که امروز در غرب که دم از اشتراک زن و مرد می زند تساوی حقوق آنها وجود داشته باشد خیر, این ها اصلا وجود ندارد....آمار های وحشتناکی از آمار خشونت نسبت به زنان در کشور های غربی و کتک خوردن زنان از مردان است که تعجب آور است. علاوه بر این چه سوء استفاده هایی که در محیط کار و چه انواع سوء استفاده های دیگر که بیان آنها شرم آور است در غرب وجود دارد این آمارها در تمام سایت ها و منابع معتبر وجود دارد. علاوه بر توجه این آمارهایی است که ثبت شده است و به مراجع قضایی مراجعه شده , آمارهایی از تجاوز های جنسی و ضرب و شتم که زن جرئت شکایت وحضور را ندارد به دلیل ترس ثبت نشده که قطع به یقین آمار قابل توجهی است. این بود راهکار های غرب برای علاج مشکل زن , آزادی , برداشتن حجاب , عریان کردن زن , به خیابان کشاندن آن و ....که به لطف خداوند متعال به خودشان باز گشته است.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 29 آذر 1392برچسب:,ساعت 10:52 توسط عاشق بی نشان|


آخرين مطالب

 Design By : Pichak 

Design
Others